ما را چه شده است ، به کجا چنین شتابان
من در اندیشه ی اصالت انسانم و تودر اندیشه یافتن دروغی برای فریب دلی تنها ، چه لذتی ست در همخوابگی با یک فریب ، من در اندیشه برافروختن شمعم در ظلمات این شهر و تو در اندیشه راهی برای دستبرد در جیب گدایان شهر ، شاید تلاشی ست بی فایده چرا که اخلاق آخرین نفسهایش را می کشد ، بعد از این در اندیشه طوفان باش و کشتی نوح ،
به هوش باش که پاسبان شهرمان مرده است .