گدایی یا خودفروشی ؟

براستی کدام راه  را باید برمی گزید  ؟ زنی تنها با چهار فرزند ، مرگ شوهر اول ، اعتیاد شوهر دوم و پدری بی بضاعت ،  دست خود را جلوی کدام یک از نزدیکان نه مرد خود دراز می کرد و یا شبها تا به کی منتظر تکه نانی برای سیر کردن شکم گرسنه فرزندانش می ماند ، تخصصی نداشت که درآمدی داشته باشد آن هم در جامعه ای که افراد شایسته اش هم راه به جایی نمی برند ، راهها مشخص بود یا گدایی می کرد برسر چهار راهها و یا تن و روح خود را به بهایی ناچیز می فروخت ، آری او به راه دوم رفت چرا که نمی خواست زیر بار منت کسی باشد ....

متاسفم 

زامبی ها

باید اعتراف کنم اولین باری که فیلم زامبی ها را دیدم فکر کردم که فیلم بی محتوایی هست و چیزی برای ارائه دادن ندارد ،یک سری مرده متحرک که راه می افتند به سمت هدفی نامشخص بدون درک و احساس آنقدر جلو میروند تا بیافتند و تمام  ... ،حالا اگر به اطرافمان بنگریم متوجه میشویم که چقدر زامبی در اطرافمان از صبح تا شب در خیابان در صفها و در ... در حرکت هستند ، همه بی هدف ، مرده متحرک مانند ، بی احساس و بی تفکر ....

کلا احساس میکنم زامبی شدیم .

سنت شکنان

همیشه هستند کسانی که بر خلاف عرف و سنت عمل می کنند و این درحالی است که عرف همان قانون نانوشته ی اجتماع است ، که همه بگونه ای ملزم به رعایت آن هستند در برخی مواقع تعارضی میان عرف و قانون وجود دارد که به نوعی عرف در رقابت با قانون برنده است مثلا شاید درقانون چند همسری برای مردان مجاز شمرده شود اما هیچ وقت عرف با کسانی که به این سو می روند به خوبی برخورد نخواهد کرد ، شاید عرف همیشه هم خوب نباشد و در بسیاری از موارد به مرور زمان تعارضاتی با ذات و خواست اجتماع پیدا کند در این حالت نسل قدیمی تر و عموما سنتی تر طرفدار عرف و نسل جدید مخالف با عرف خواهد بود تعارض یاد شده معمولا به علت روند نفوذ مدرنیته در اجتماعات توسعه نبافته پدید می آید که ممکن است سالها جدال میان نسل قدیمی تر و جدیدتر ادامه یابد که به این دوران ، دوران گذار می گویند، این دوران در واقع سرشار از ناهنجاریهاست چرا که جامعه از اصولی که بدان پایبند بوده است فاصله می گیرد و به سمت قواعد جدیدی پیش خواهد رفت ، در این بین اگر جامعه خود تولید کننده تفکر مدرن باشد اوضاع بهتر است اما چنانچه جامعه وارد کننده این تفکر مدرن باشد ناهنجاریها بیشتر خواهد شد. به طور مثال شاید ازدواج کردن عاشقانه برای همه افراد مطلوب باشد اما وقتی عرف با این موضوع مخالف باشد شما مجبور می شوید از این خواسته درونی خود فاصله بگیرید و سالها از اصل خود دور باشبد حال در این بین هستند کسانی که سنت شکنی می کنند و مرزهای تفکرات گذشته را درمی نوردند و آن می کنند که درونشان می خواهد، اینان همان کسانی هستند که جامعه برای همیشه به آنها مدیون خواهد بود چرا که این افراد بر مرزها اندیشه حرکت می کنند . 


تخته نرد

در علم ریاضی و فیزیک و شیمی و کلا علوم پایه خیلی از پدیده ها و اتفاقات و معادلات و مسئله ها را مدلسازی می کنند ، به نظر من هر کس که تخته نرد را ساخته است به بهترین وجه ممکن زندگی را مدلسازی کرده است ، حکایت تخته نرد کاملا حکایت زندگی انسانها و شاید همه موجودات است ، یک آغاز و یک پایان ، یک تولد و یک مرگ ، مهره ها در واقع مراحل مختلف و فرصتهای زندگی  هستند ، حریف شما که در واقع انسان دیگری است که شانسی برابر با شما برای زندگی کردن دارد البته تاسها که رویدادهای زندگی هستند ، بر اساس علم احتمالات شانس افراد در انداختن تاسها یکسان است پس کسی نمی تواند شاکی باشد که چرا دیگری برد و من باختم و در واقع هنر ما در استفاده کردن از فرصتهاست که نتیجه بازی را رقم می زند همانند زندگی ، فرصتها همواره برای افراد وجود دارد اما اینکه چگونه از آن استفاده کنند بستگی به خود فرد دارد اینکه تاس خوب را اول بدست بیاوریم یا آخر اینهم در واقع به شانس برابر وابسته است مثلا اگر تاس اول شما خوب باشد مثل اینست که شما در یک خانواده مناسب به دنیا آمده اید ، اما درنهایت این شما هستید که باید سرنوشت را بر اساس احتمالات و اختیارات خود در شرایط مختلف رقم بزنید کسی که تاس اول را خوب بیاورد دلیلی ندارد تا آخر هم تاس خوب بیاورد و هم خوب بازی کند که اگر اینگونه باشد پس بردن حق او بوده است ، در این بازی هیچ وقت امید نمی میرد چه بسا اگر خوب بازی کنی بایک تاس خوب در پایان بازی ورق را به نفع خود برگردانی و ....

پس در زندگی ما هستیم و احتمال و اختیار

 تاس اگر نیک نشیند همه کس نراد نیست .

اسب پیشکش

اخیرا دیده شده اسب پیشکش رو می برن دندان پزشکی برای برآورد هزینه اورتودنسی و ایمپلنت ، باور کن ....