مرکز پرگار نگاه

خوب من ، تو پیوسته در مرکز پرگار این نگاه خسته نشسته ای خواه به میهمانی این نگاه دعوت باشی خواه نه ...


صبح شنبه !!!

یه روزی صبح شنبه 

همه ی عکساتو پاک می کنم من

شنبه پاکشون میکنم ، می دونی چرا ؟

تا کشیده باشم غربت غروب جمعه 

آخه این دل اسیرو ، واسه ی چی کبابش کردی

مگه اسارت بس نبود، آخه تو میگفتی خیلی مردی

 آهنگی رو که بهت بخشیده بودم ، ازت پس میگیرم

آخه اون مال دلم بود ،

وقتی بیشتر فکر میکنم می بینم نداری ارزش ، که حتی یه قرص 5 میل بخورم واسه ی روز دردت ،

همه ی حرفای  من حرف دلم بود ،

 بی مروت آخه اون مال دلم بود ،

آخه اون مال دلم بود ...