زهی خیال باطل

گمان مکن که اگر پیگیر نیستم /

فراموش کرده ام /

خیال باطلی است /

در این شب سیاهم امیدی نیست ، نیست ...

 

حیرانی

سرگشته ام همچون کودکی که دست از دست مادر گسسته است /

در میانه های بازاری شلوغ/

در شهری دوردست /

در محله ای که نامی ندارد ...


نیمه های پنهان

آدمی راهست نیمه هایی پنهان و پیدا /

گم گشته ام در نیمه ای از پنهان خویش /

نیمه ها پی در پی ، تو در تو /

شاید شبی پیدا شدم در نیمه ای از پیدای تو ...